#عاشقانه#
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکرد
می اید و میماند...
و به تنهاییم پایان میدهد
امد...
...رفت...
وبه زندگیم پایان داد
شاید برای تو فراوان باشند...
کسایی که اندازه من دوستت دارن
اما برای من...
کم که نه هیچ
وجود نداردکسی که اندازه ی تو
دوستش داشته باشد
پسری دختری را خیلی دوست داشت که توی یک سی دی فروشی کار میکرد.اما به دخترک هیچی در مورد عشقش نگفت.هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سیدی میخرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون بعد از یک ماه پسرک مرد وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که اون مرده و اون را به اتاق پسرک برد دخترک دید که تمام سیدی ها باز نشده دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد میدونی چرا گریه میکرد؟چون تمام نامه های عاشقانه اش را توی سیدی میگذاشت و به پسرک میداد
در کنار تو بودن زمان را معنا میکند
و در بی تو بودن زمان به کار نمی اید
حالا تنها سه سطر مانده تا لحطه ی خداحافظی
و من دارم با همین شعر لعنتی اخرین فرصت بوسیدنت
را از دست...